ناشنوایان موسیقی را چگونه حس میکنند؟
افراد شنوا همیشه تصور می کنند که تنها یک راه برای لذت بردن از موسیقی وجود دارد و آن گوش دادن/ شنیدن آن است. در دنیایی که تحت سلطه و هدایت امتیازات توانا است، این فرض رایج است، و وقتی یک فرد ناشنوا در کنسرت حاضر می شود، سرها برمی گردد. با این حال، افراد ناشنوا می توانند از موسیقی به گونه ای لذت ببرند که با لذت افراد شنوا از موسیقی متفاوت است، اما قطعاً می توانند از آن لذت ببرند.
موسیقی برای ناشنوایان
اول از همه، ناشنوایی به این معنا نیست که کسی اصلاً چیزی نمی شنود – سطوح مختلفی از ناشنوایی وجود دارد.
دوم، افراد ناشنوا می توانند ارتعاشات ناشی از موسیقی در حال پخش را احساس کنند و آن ارتعاشات را از طریق بدن خود مصرف کنند. صدای زمزمه تولید شده با چیدن سیم باس یا بوم درام ها را می توان به راحتی توسط آنها احساس کرد. اشعار انواع مختلفی از احساسات را برمی انگیزد و ترکیب ارتعاشات و اشعار باعث می شود افراد ناشنوا از موسیقی لذت ببرند.
افرادی که از سمعک یا کاشت کاکرین استفاده می کنند ممکن است سطح شنوایی شان افزایش یابد، اما برای کسانی که این کار را انجام نمی دهند، صدا را افزایش می دهند تا بتوانند هنگام خواندن اشعار، ارتعاشات ضربان و باس را قوی تر احساس کنند.
کنسرت برای افراد ناشنوا تجربه متفاوتی است. به طور معمول موسیقی در کنسرت ها بسیار بلند است و می تواند به سمعک و شنوایی افراد آسیب برساند. در چنین شرایطی، افراد ناشنوا سمعک خود را خاموش می کنند که ممکن است باعث شود آنها حتی کمتر موسیقی بشنوند،
اما سپس از طریق ارتعاشات تقویت شده توسط بلندگوهای بزرگ اطراف خود از موسیقی لذت می برند. همچنین برای گروهها/نوازندگان مترجم زبان اشاره رایج است که متن آهنگ را برای مخاطبان ناشنوا امضا میکنند. به این ترتیب افراد ناشنوا موسیقی را حس می کنند و همچنین با کلمات آهنگ ها آشنا می شوند!
با این حال، ناشنوایان مجبور نیستند برای لذت بردن از موسیقی فقط به ارتعاشات و مترجمان زبان اشاره وابسته باشند. D-PAN (شبکه هنرهای نمایشی ناشنوایان)، یک شبکه غیرانتفاعی است که در تلاش است تا موسیقی و فرهنگ موسیقی را برای افراد ناشنوا قابل دسترس تر کند.
مطالعه بیشتر : چگونه هوش موسیقی خود را افزایش دهیم؟
D-PAN موزیک ویدیوهای آهنگ های محبوب را بازسازی می کند و این ویدیوها بازیگران ناشنوا و کم شنوا دارند که متن آهنگ را از طریق ASL بیان می کنند. D-PAN کار بزرگی را انجام می دهد که مخاطبان (افراد ناشنوا) را در قالب هنری قرار می دهد که در درجه اول به مخاطبان شنوا پاسخ می دهد و همچنین هنرمندان ناشنوا و کم شنوا را در همه جا شناسایی می کند.
در اصل، بله، افراد ناشنوا نه تنها می توانند بشنوند، بلکه می توانند موسیقی بسازند. نحوه تعامل و مصرف آنها با موسیقی متفاوت است – آنها ارتعاشات موسیقی را احساس میکنند.
تجربیات ناشنوایان
از آنجایی که افراد ناشنوا فاقد یکی از حواس پنج گانه هستند، حواس دیگر آنها، از طریق انعطاف پذیری مغز، با هم کار می کنند تا کاهش شنوایی را جبران کنند. به عنوان مثال، هاوزر مطالعه می کند که چه فرآیندهای شناختی در مغز تغییر نمی کند و کدام یک می تواند به دلیل انعطاف پذیری مغز سازگار شود.
او همچنین می خواهد بداند ناشنوایی چگونه می تواند بر این فرآیندها تأثیر بگذارد. می دانیم که مغز قسمت های مختلف موسیقی (بلند، ضرب، تند و غیره) را در قسمت های مختلف مغز پردازش می کند اما در افراد شنوا و ناشنوا، این مکان ها یکسان است.
همانطور که می بینیم، تمام این بخش های مختلف مغز در تجربه موسیقی نقش دارند، اما من به چند مکان اشاره کرده ام که می خواهم بیشتر در مورد آنها صحبت کنم.
مطالعه بیشتر: تمرینات ساده برای تقویت گوش مخصوص ویولنیست ها
قشر حسی
این بخشی از مغز است که بازخورد لمسی را تشخیص می دهد. تصویر به طور خاص به این بازخورد لمسی هنگام نواختن یک ساز یا هنگام رقص اشاره می کند. این همچنین می تواند در حالی رخ دهد که در یک کنسرت یا یک باشگاه و بلندگوها آنقدر بلند می نوازند که کل ساختمان می لرزد و شما می توانید ارتعاشات را در بدن خود احساس کنید.
هنگامی که این اتفاق می افتد، شما ارتعاشات فرکانس پایینی را که در موسیقی رخ می دهد احساس می کنید. در رابطه با افرادی که ناشنوا هستند، این چنین خواهد بود. اغلب هنگامی که شنوایی آسیب می بیند، شنیدن صدای بلندتر و صداهای ملایم تر برای فرد دشوارتر است. بنابراین وقتی موسیقی را بتوان از طریق لمس و احساس ارتعاشات تشخیص داد، برای کسانی که ناشنوا یا کم شنوا هستند بسیار خوشایندتر است.
مطالعه بیشتر : مهندسی صدا و نقش اصلی آن در یادگیری موسیقی چیست؟
هسته اکومبنس، آمیگدال و مخچه
این سه بخش از مغز همه با هم کار می کنند تا وابستگی عاطفی و واکنش فرد به موسیقی را شکل دهند. وقتی به آهنگ های مورد علاقه خود فکر می کنیم، به احتمال زیاد آنها چیزی هستند که ما از آنها خاطره مثبت داریم.
نت های آغازین آهنگی که به راحتی برای ما قابل تشخیص است، بلافاصله نوعی احساس را به همراه می آورد. افرادی که ناشنوا هستند می توانند همین نوع ارتباط عاطفی را با موسیقی داشته باشند، اما این حس، به جای ملودی های با پیچ بالاتر، از راه نت های بم و ضرب آهنگ ایجاد می شود.
قشر شنوایی
در نهایت، قشر شنوایی در گوش دادن به صداها (در موسیقی یا موارد دیگر) و درک و تجزیه و تحلیل صداهایی که می شنویم نقش دارد. این احتمالاً مهمترین بخش مغز در تشخیص موسیقی است. هنگامی که بدن با موسیقی مواجه می شود،
گوش ها (برای کسانی که ناشنوا نیستند) و یا بدن (برای ناشنوایان و غیر ناشنوایان) صوت (ارتعاشات) را احساس می کند که سپس به صورت پیام های عصبی برگردان می شود که به مغز و به ویژه قشر شنیداری فرستاده و پردازش می شود.
بنابراین، ممکن است تعجب کنید که چگونه مغز ناشنوا می تواند موسیقی را در همان بخشی از مغز پردازش کند که مغز شنوا می تواند. از این گذشته، فردی که ناشنوا است پیام های عصبی را از گوش به قشر شنوایی دریافت نمی کند.
با کمال تعجب، این اتفاق خواهد افتاد. پیام های عصبی به قشر شنوایی ارسال می شود، اما نه لزوما از گوش.
در مغز ناشنوا، قشر شنوایی مسئول حس لامسه نیز می شود. تصور کنید که به یک کنسرت می روید و فقط می توانید صدای باس را که از طریق بلندگوها بلند می شود و زمینی را که روی آن ایستاده اید لرزانده و هنرمند را روی صحنه می بینید، احساس کنید.
حالا فکر کنید اگر به کنسرت می رفتید هنرمند آهنگی را اجرا می کرد که شما نمی دانستید و بنابراین با خط بیس و ضرب آهنگ آشنا نبودید. از کجا میدونی چه آهنگی بود؟ شما نمی توانید بشنوید که آنها برای اعلام آهنگ چه گفتند، و به احتمال زیاد هیچ کس در اطراف شما نخواهد بود که بتواند آنچه آنها گفته اند را امضا کند.
در کل صدا از ارتعاشات تشکیل شده است. هنگامی که آن ارتعاشات سازماندهی می شوند و به آن گام می دهند، تبدیل به موسیقی می شوند. مغز این صدا را در بسیاری از مناطق مختلف پردازش می کند، اما بخش های اصلی عبارتند از: قشر حسی، هسته اکومبنس، آمیگدال و مخچه و قشر شنوایی.
مطالعه بیشتر : تاثیر موسیقی بر کودکان در رده های مختلف سنی
هر یک از این بخشها نقش کلیدی در نحوه تجربه افراد از موسیقی، ناشنوا یا شنوایی دارد. این بخشها فقط در مغز یک فرد ناشنوا برای تفسیر صدا و موسیقی به روشی غیر از پیامهای گوش سازگار میشوند.
امیلی ادیکوت بیست ساله، ناشنوا به دنیا آمد و در هر دو گوشش سمعک می گذارد. او یک هوادار دو آتیشه ی موسیقی است. مانند همه در خانه و هنگام قدم زدن در شهر با هدفون به موسیقی گوش می دهد.
او می گوید: «من فقط ارتعاشات و ضرب را احساس می کنم و گاهی هم خودِ موسیقی را می شنوم؛ اما بیشترین چیزی که حس می کنم، ارتعاشات است. یک بار در قطار، مردی به سمت من آمد و به من گفت که سلیقه ی موسیقایی ام بسیار خوب است. این اولین بار بود که متوجه شدم چه قدر صدای موسیقی ام بلند است!
جین برو (شنوایی شناس) می گوید که چون صوت از جنس ارتعاش است، طبیعی است که ناشنوایان موسیقی را این گونه تجربه کنند: «تجربه ی گوش دادن به صدای بلند موسیقی، تجربه ای فطری است. اگر شما شنوایی بسیار ضعیفی داشته باشید و یا کاملاً ناشنوا باشید، این تنها راه دسترسی به صوت و در نتیجه به موسیقی است.»
پرسش و پاسخ 0
بحث درباره این مقاله را شما آغاز کنید!
ارسال دیدگاه