تکنوازی کمانچه کیهان کلهر

تکنوازی کمانچه کیهان کلهر
  • تاریخ ایجاد: 21 آبان 1402

کیهان کلهر

کیهان کلهر آهنگساز و نوازنده ی کرد زبان ایرانی است که آذرماه ۱۳۴۲ در کرمانشاه متولد شده است.  او برنده جایزه ی گرمی بهترین آلبوم در سبک موسیقی جهانی World Music سال ۲۰۱۷ با همکاری او در آلبوم «با آواز مرا به خانه ببر Sing Me Home اثر «یویوما» و گروه «جاده ی ابریشم Silk Road است.

کیهان کلهر به عنوان نوازنده ی کمانچه و آهنگساز به گواهی آلبومهای موسیقی و کنسرتهای متعددش در ایران برای علاقه مندان موسیقی ایرانی به ویژه شیوه ی نوازندگی و آهنگ سازی و اجرایی این هنرمند نامی آشناست.

بیشتر بدانید : جهت شرکت در کلاس های آموزش کمانچه کلیک کنید.

اما نکته ای که او را از دیگر هنرمندان هم نسل خود متمایز کرده همکاریهای متعدد او با هنرمندان و  ارکسترهای مطرح دیگر کشورها در عرصه ی بین المللی است؛ از جمله همکاری با اردال ارزنجان از ترکیه شجاعت حسین خان) از هند، یویوما از چین»، «ژائو ژیپینگ از ژاپن «عالیم قاسم اف» از جمهوری آذربایجان»، «بروکلین رایدر از ،آمریکا، ارکستر فیلارمونیک نیویورک، کوارتت کرونوس و گروه سازهای بادی هلند و……

کیهان کلهر که در خانواده ای کرد تبار و علاقه مند به موسیقی در تهران به دنیا آمده است، بذر اولیه علاقه مندی به نوازندگی را برادرش در وجود او نهادینه کرد.

کیهان کوچک با سنتور کهنه ای که در خانه ی آنها وجود داشت و برادرش آن را با علاقه می نواخت و هنگامی که برادر در خانه نبود نوازندگی میکرد، شروع کرد.

پدر و مادر وی که این علاقه مندی را در وجود فرزند خود ملاحظه کردند او را به سمت آموزش جدی موسیقی هدایت کردند و به این ترتیب کیهان کلهر در پنج سالگی برای یادگیری مقدمات نوازندگی ویلن ایرانی و مبانی ردیف موسیقی دستگاهی نزد «احمد مهاجر» رفت و چند سال به صورت مداوم نزد وی آموزش دید.

کلهر پس از چند سال آموزش ویلن نزد مهاجر به این نتیجه رسید که نوازندگی این ساز با روحیه او چندان سازگار نبوده و در مجموع برای اجرای موسیقی ایرانی ساز چندان گویایی نیست و به این ترتیب برای اجرای ظرایف موسیقی ایرانی تصمیم میگیرد که نواختن ساز کمانچه را جایگزین ویلن نوازی کند.

خود چندین بار گفته که برای نخستین بار با مشاهده ی برخی از اجراهای استاد بهاری در تلویزیون ملی آن زمان به نوازندگی این ساز علاقه مند شد؛

اما گرایش وی به کمانچه نوازی مصادف شد با انتقال مأموریت پدرش به شهر کرمانشاه و چون در این شهر برای آموزش این ساز معلمی وجود نداشت کلهر تصمیم میگیرد که خود به تنهایی و با شنیدن و تقلید کردن از نواهای باقی مانده از نواخته های استادان قدیمی و زمانه ی خود مانند باقرخان رامشگر «موسیو هایک» اسماعیل زاده و بهاری نوازندگی کمانچه را بیاموزد؛

بنابراین او را میتوان در زمینه ی کمانچه نوازی هنرمندی خود ساخته و جوششی دانست.

او به دلیل آموزش جدی ویلن نوازی توانست با اتکا به دانش خود در این زمینه و استفاده از خلاقیت شخصی بعدها به شیوه ی بیانی متفاوتی در کمانچه نوازی دست پیدا کند.

کلهر در کرمانشاه حدود سال ۱۳۵۴ مدتی نزد هنرمندی به نام گل نظر عزیزی با مبانی تنبور نوازی آشنا شد و پس از مدتی به همراه چندین نفر از نوازندگان آن منطقه یک گروه تنبور نوازی تشکیل دادند که نام خاصی نداشت. اما بعدها گروه تنبور شمس در سال ۱۳۵۹ از دل همین گروه متولد شد با هنرمندانی چون سید خلیل عالی نژاد»، «کیخسرو پورناظری»، «علی اکبر مرادی» کیهان کلهر و برادرش که با گروه دف می نواخت.

شاید بتوان تهیه و انتشار آلبومهایی مانند در آیینه ی آسمان (شامل دونوازیهای کمانچه ی کیهان کلهر و تنبور علی اکبر مرادی بر اساس برخی مقامهای کردی) با نوازندگی کیهان کلهر را در سالهای بعدی برآمده از تجربیات پیشین تنبور نوازی کلهر تلقی کرد.

کلهر در همان سال ۱۳۵۹ بار دیگر به تهران بازگشت و طی یک همکاری کوچک با گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و همچنین دیگر همکارانی که در گروه چاووش حضور داشتند، آشنا شد و به مدت یک سال یا اعضای گروه شیدا کنسرتهایی برگزار کرد که یکی از مهم ترین آنها کنسرتی در دستگاه چهارگاه از ساخته های مرحوم لطفی با صدای شهرام ناظری بود که در انجمن زرتشتیان اجرا شد.

کلهر پس از مدتی به این نتیجه میرسد که نوازندگی صرف برای گروههای مختلف دیگر او را راضی نمیکند و احتیاج به دانستن بیشتر دربارهی وجوه مختلف موسیقی، از جمله آهنگ سازی دارد.

از این رو عزمش را جزم کرد که برای آموختن بیشتر موسیقی به یک کشور غربی برود و به این ترتیب در سال ۱۳۶۰ یعنی در ۱۸ سالگی به کشور ایتالیا و شهر رم وارد شد. کلهر در دوران اقامت در ایتالیا جسته و گریخته کنسرت هایی را با محوریت ساز کمانچه در این کشور و برخی کشورهای اروپایی دیگر و در قالب ارکستر موسیقی سنتی اجرا کرد.

وی مدت زمانی پس از اقامت در ایتالیا برای ادامه ی تحصیل به کشور کانادا و شهر اتاوا رفت و در رشته ی آهنگ سازی در دانشگاه کارلتون اتاوا به تحصیل مشغول شد و در نهایت موفق شد لیسانس آهنگ سازی خود را از این دانشگاه دریافت کند.

او در ابتدا تصمیم داشت در این دانشگاه و در مقطع فوق لیسانس ادامه ی تحصیل دهد اما خیلی زود به این نتیجه رسید که هدف اصلی او در رشته ی موسیقی کسب مدارج عالی تحصیلی نیست بلکه در درجه ی نخست سفر به نقاط مختلف دنیا تمایل او است تا با فرهنگ و هنرهای متنوع و به خصوص موسیقیهای مختلف جهان آشنا شود و کنسرتهای مختلفی را برگزار کند.

دوری کیهان کلهر از فضای موسیقی ایرانی در داخل کشور در دهه ی ۶۰ و میانه دههی ۷۰ به بعد سبب شد که نوع رویکردش نسبت به موسیقی ایرانی و غرب تغییر کند و بتواند با نگاهی بیرونی نسبت به مسائل برخورد کند. او در سال ۱۳۷۱ بار دیگر به ایران بازگشت و در این دوره از دانش موسیقایی استاد فرامرز پایور بسیار بهره برد و با همکاری حمید متبسم گروه دستان را تشکیل داد؛

ضمن اینکه توجه ویژه ای نیز به موسیقی های محلی نقاط مختلف کشور به خصوص موسیقی مناطق شمال خراسان ترکمنی، کردی و لری پیدا کرد.

خود در این باره میگوید: هرچه بیشتر جلو میرفتم و در ردیف موسیقی عمیق تر می شدم، میدیدم که چقدر موسیقی نواحی پربار و غنی است که تمام ردیف موسیقی ما از دل آن بیرون می آید و این را نمی توان کتمان کرد یک دلیل دیگر توجه من به موسیقی نواحی روش تحقیقی بود که برایم اهمیت داشت تا باز هم عمیق تر شوم و بدانم که چیزی فراتر از موسیقی ردیف هم در اینجا وجود دارد.

من هر وقت ساز میزنم ناخودآگاه به طرف یک ملودی محلی میروم. در واقع به جز موسیقی ،ردیف موسیقی محلی نیز دست مایه ی کار من است.

از قدیم نیز این کار رایج بوده و خیلی ها را میشناسیم که در قرن حاضر چنین کاری را کرده اند به عنوان مثال استاد صبا در مازندران میگشتند و ملودیهای محلی را گردآوری میکردند.

این ها اتفاقی نبوده است بلکه همیشه یک عامل و گرایشی از طرف کسی که ساز کلاسیک می نواخته بوده است و در غرب نیز افرادی مانند با رتوک ،کورساکف موتسارت برامس و…. این کار را می کردند.

یکی از نخستین آلبومهای کلهر در راستای دیدگاه جدید وی نسبت به رابطه ی موسیقی دستگاهی و محلی بدون شک آلبوم «شب سکوت کویر» با صدای محمدرضا شجریان بود که از مرحله ی ضبط موسیقی تا ضبط آواز و در نهایت تدوین نهایی آن و عرضه به بازار چیزی حدود چهار سال از (۱۳۷۳ تا ۱۳۷۷) به طول انجامید.

قطعات این آلبوم که در آواز دشتی بود توسط کیهان کلهر آهنگ سازی و تنظیم شده بود و بیشتر ترانه های این آلبوم نیز بر اساس موسیقی مقامی شمال خراسان است؛

اما آنچه در این آلبوم اهمیت داشت ترکیب مناسب و حرفه ای سازهای محلی با سازهای سنتی ایرانی و ویلنسل بود که به خصوص هم نواکردن کوک و حس سازهای محلی با سازهای ایرانی و از آن مشکل تر هم نواکردن این سازها با ویلنسل کار بسیار دشواری محسوب می شد. البته ضبط گروه سازهای محلی به شکل مجزا از آنسامبل سازهای دیگر اتفاق افتاد.

در این آلبوم دو تصنیف وجود دارد به نام های ای عاشقان که کلهر آن را سالها پیش از آغاز ضبط آلبوم بر اساس شعر استاد ابتهاج ساخته بود و دیگری موسوم به بارون که بر اساس ملودی محلی خراسانی به نام «درنه» یا همان «درنا» ساخته شده است و البته اصل ملودی دارای کلام گردی کرمانج دارد که حکایتی عاشقانه دارد اما در نهایت کلام فارسی این تصنیف توسط «علی معلم» سروده شد.

در این آلبوم کلهر یکی دیگر از تواناییهایی خود را به عرصه ی نمایش گذاشت و آن هم نوازندگی سه تار بود که به خصوص در قطعه ی «طرقه» متجلی است و بعدها در آلبوم سفر به دیگر سو با همکاری گروه دستان و با صدای شهرام ناظری این سه تارنوازی ادامه پیدا کرد و البته در آلبوم شهر خاموش هم شاهد اجرای دیگری از قطعه ی «طرقه» با نوازندگی کلهر هستیم.

پس از اجرای موفق «شب سکوت کویر» کیهان کلهر همراه با حسین علیزاده محمدرضا و همایون شجریان کنسرت همنوا با بم را به منظور همدردی با زلزله زدگان بم اجرا کردند که با استقبال کم نظیر هواداران این گروه مواجه شد.

آلبوم های موسیقی «زمستان است» «فریاد» بی تو به سر نمیشود «ساز خاموش» و «سرود مهر» نتیجه ی همکاری این گروه بود؛ ولی از میان این آلبومها بی تو به سر نمی شود، اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این آلبوم دونوازی کلهر و علیزاده در اجرای پیش درآمد نوا از پیچیدگیهای خاص تکنیکی برخوردار است و میتوان این قطعه را در زمینه ی هارمونیزه کردن قطعات در موسیقی سنتی با دو ساز نقطه ی عطفی به حساب آورد.

بیشتر بدانید:مبانی آهنگسازی

نگاهی کلی به مجموعه فعالیتهای کیهان کلهر

نگاهی کلی به مجموعه فعالیتهای کیهان کلهر

1- تک نوازی

کیهان کلهر با اعتقاد به اینکه مهمترین ویژگی موسیقی ایرانی تک نوازی و بداهه پردازی است، با شناخت عمیقی که از موسیقی دستگاهی داشته است، آثاری را در این زمینه تولید و اجرا کرده است.

در دیگر آثاری که در حیطه ی گروه نوازی است یا ملاحظه ی قسمتهای تک نوازی و ساز و آوازشان میتوان به درک عمیق او از بداهه نوازی و تسلط وی بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران جواب آواز الگوی ریتمیک و ملودیک و ادوات تحریر پی برد.

از این دسته آثار وی میتوان به آلبوم نخستین دیدار با مدادی در چهارگاه با همکاری پژمان حدادی و تکنوازی وی در راست پنجگاه که در راستای همراهی با زلزله زدگان شهر بم در تالار وحدت اجرا شد اشاره کرد.

البته تلقی کلهر از مقوله ی ردیف و بداهه نوازی با آنچه در نظر بسیاری از موسیقی دانان سنتی است متفاوت است. او در این باره می گوید معنای ردیف این نیست که آنچه را معلم مینوازد عیناً برای همیشه تکرار کنی بلکه ردیف به ما یاد میدهد تا چگونه بتوانیم جمله های مورد علاقه مان را بسازیم.

ردیف الفباست و همان گونه که در کلاس اول خودمان را به بابا آب داد محدود نمی کنیم در اینجا نیز نباید حصاری از ردیف دور خودمان بسازیم.

الفباء مقدمه ی دانش است با همین الفبا یکی حافظ، هدایت، شاملو، اخوان و دولت آبادی میشود و یکی هم دائماً در حال نوشتن نامه برای خاله جان پس نکته ی مهم اینجاست که ردیف الفبایی است برای راه انداختن خلاقیت در موسیقی ولی امروزه متأسفانه دکانی است برای آنکه تا ابد تمرین بابا نان داد و سارا انار دارد ادامه پیدا کند.

اگر تعریف کلاسیک بداهه پردازی را هنر تألیف یا خلق و آفرینش موسیقی به صورت بداهه تألیف در لحظه و خلق آنی بر مبنای رپرتواری مشخص (ردیف) تلقی کنیم کلهر به خاطر تعلق خاطری که به موسیقی محلی و دیگر انواع موسیقی دارد الزاماً چهارچوب ذهنی خود را به ردیف موسیقی دستگاهی محدود نمیکند و به همین دلیل در بسیاری از اجراهای خود ممکن است از موسیقی دستگاهی بسیار هم و فاصله گیرد و از ملودیهای محلی استفاده میکند.

او همچنین در برخی همنوازیهایی که با نوازندگان غیر ایرانی مانند شجاعت حسین خان داشته است به دلیل تأثیراتی که از طرف مقابل میگیرد در بداهه نوازی هایش گاهی از موسیقی ایرانی نیز فاصله می گیرد.

کلهر درباره ی بداهه نوازی همچنین بر این اعتقاد است: «عموم نوازندگان از فرمهای از پیش تعیین شده ی خودشان در بداهه استفاده می.کنند. این نکته در تمامی نوازندگان صاحب سبک دیده میشود که هر نوازنده ای
شیوه ی خودش را در بداهه ادامه میدهد و شما چیز دندان گیری به لحاظ ایجاد یک تغییر اساسی نمی شنوید این به مفهوم کلاژ کردن فرمهای شخصی است؛ یعنی این فرمها از قبل شکل گرفته اند و شاید در هنگام اجرا چند نت پس و پیش شوند.

با این تعریف من به بداهه پردازی صد درصد معتقد نیستم و فکر هم نمیکنم که امکان پذیر هم باشد که شما فرمهای کاملاً بیگانه با ذهنتان را بتوانید در لحظه یک اجرای اصلی بیافرینید یا اینکه اکنون چیزی بنوازید و یک ساعت بعد چیزی کاملاً دگرگون را به وجود آورید و فکر میکنم که در بداهه نوازی ها یا بداهه خوانی های خوب حداقل ۴۰ تا ۶۰ درصد ماجرا تکرار همان فرمهای قبلی باشد.

اینکه شما به تمام چیزهایی که از قبل مینوازی فکر کرده باشی یک ضعف محسوب می شود ولی اگر به مدلهای شخصی ملودیک و ریتمیکی رسیده باشی که در زمان مناسب از کنار هم قرار دادن آنها چیزی بیافرینی به جای خوبی رسیده ای دایی جان ناپلئون که از بهترین داستانهای فارسی محسوب میشود حدود ۳۰،۴۰ درصدش بر بداهه استوار است….»

در نهایت لازم به یادآوری است که برخلاف تصور کیهان کلهر در نوازندگی اش با وجود استفاده ای که در برخی مواقع از آرپژها و پاساژهای سرعتی میکند، آن چنان از تغییر پوزیسیون در نوازندگی اش استفاده نمیکند .

و نکته ی مهم دیگر اینکه کلهر از نوازندگانی است که اساساً خود را به فرمولها و شیوه های دیکته شده نوازندگی پایبند نمی کند و به خود و سازش فرصت آزاد شدن از قیدوبندها را میدهد او به معنای دقیق کلمه با سازش پرواز میکند.

یعنی صرف نظر از تکنیک خوب او در نوازندگی میتوان گفت که یکی دیگر از ویژگی های نوازندگی کلهر حرکات دلنشین با سازش است که ضمن طبیعی بودن برای اجرای زنده بسیار مناسب و دیدنی است هم محتوا دارد هم تکنیک و هم تماشایی است.

2-دو نوازی با دو ساز ایرانی

از دوران قاجار دونوازی به عنوان یکی از شیوه های اجرا در موسیقی دستگاهی دیده می شود که اتفاقاً همراهی سازهای تار و کمانچه از رایج ترین این دونوازیها بوده است.

کلهر هم این دونوازیها را به صورت همراهی کمانچه و یک ساز مضرابی ادامه داده است؛ به ویژه در اجراهایی که با حسین علیزاده در همان آلبوم های گفته شده(مانند «فریاد» و «بی تو به سر نمیشود» داشته است که این آثار خوانش و نگاهی نو به اجرا در موسیقی دستگاهی به حساب می آیند.

دونوازیهای ترکیبی در راستای پروژه ی گفت و گوهای فرهنگی کلهر در راستای گفت و گوهای فرهنگی با بسیاری از نوازندگان مطرح شرق و غرب هم نوازی های موفقی داشته است.

البته برخی افراد از این پروژه ها تحت عنوان موسیقی های فیوژن یا تلفیقی نام میبرند اما باید توجه داشت که در پروژه های ترکیبی یا تلفیقی معمولاً نوعی از موسیقی با نوعی دیگر در کنار یکدیگر قرار میگیرند و در اختلاط این دو با همدیگر نوع تازه ای از موسیقی به وجود می آید که نمیتوان آن را به دو نوع قبلی منتسب کرد؛

به عبارت دیگر تلفیق به معنای تبدیل شدن متقابل دو ساز و دو نوع متفاوت موسیقی است که از برآیند آنها ترکیب جدیدی حاصل شود؛

بنابراین به نظر میرسد که در همنوازیهای کلهر و نوازندگان بحث شده عموماً ترکیب خاصی اتفاق نمی افتد و تلفیق مشخصی نیز رخ نمیدهد؛

اما یک گفت وگوی مبتنی بر بداهه و ارتباط فرهنگی هنری متقابل خوبی همراه با جنبه های نمایشی در این گونه کارها معمولاً رخ میدهد که در جای خود امر درخور توجهی میتواند محسوب شود.

از میان این گفت و گوهای فرهنگی میتوانیم به این آثار اشاره کنیم آلبوم های غزل های ۱ تا ۴ به همراه شجاعت حسین خان نوازنده ی سیتار شمال هندوستان تا بیکران دوست به همراه اردال ارزنجان نوازنده ی باقلاما (دیوان ترکیه) در آیینه ی آسمان، به همراه علی اکبر مرادی نوازنده ی تنبور که در هر یک از این آثار به دقت تمام اشتراکات دو نوع موسیقی از نظر ریتم و ملودی در نظر گرفته شده و در جهت تقویت آنها کوشش شده است که میتوان به این موارد توجه کرد.

اشاره به فواصل دستگاه های نوا ماهور و آواز بیات اصفهان و… در آلبوم های «غزل» اشاره به مقامهای کردی و ترکی که در دستگاه شور و ملحقاتش اجرا میشود.

در آلبوم تا بیکران دوردست و دونوازی با علی اکبر مرادی که حاصل گفت وگویی لطیف و آگاهانه بر بستر تواناییهای فردی و تکنیک اجرایی قوی در موسیقی دستگاهی ایران و مقامات تنبور است.

کلهر در همان مصاحبه ابراز داشت که از میان این هم نوازیها بیشتر به هم نوازی با شجاعت حسین خان علاقه مند است.

اردال ارزنجان نیز در مصاحبه ای با سایت موسیقی ما درباره دونوازی اش با کلهر ابراز می دارد که ساز من و کلهر یکدیگر را کامل میکنند یکی دینامیک است و دیگری احساسی و ترکیب این دینامیک بودن و احساسی بودن ترکیب جالبی .است کمانچه سازی احساسی و باقلاما ساز دینامیک تری است.

3- گروه نوازی

کلهر در این زمینه نیز تجربیات متفاوت و متنوع دارد از جمله میتوان به همکاری با گروههای شیدا ،دستان گروههای چهار نفره متشکل از علیزاده شجریان پدر و پسر همکاری با کوارتت ،کورونوس ارکستر فیلارمونیک نیویورک ،کوارتت بروکلین رایدر گروه جاده ابریشم و… اشاره کرد که شامل محصولاتی چون شهر خاموش با گروه بروکلین رایدر و «شب های فیروزه ای (با) یویوما» است.

بنا به قول منتقد نیویورک پست نوازندگی کلهر آغازی است برای ساختن جریانی که پیش از این راوی شانکار هندی در همکاری با بیتلز و جان کیج در دهه ۶۰ و نصرت فاتح علیخان پاکستانی در اجراهایش همراه پرل جم و پیتر گابریل تجربه کرده بود.

4- آهنگ سازی

بیشتر پروژه های موسیقایی کیهان کلهر با گفت وگوهای فرهنگی مبتنی بر عنصر بداهه استوار است ولی در زمینه ی آهنگ سازی نیز میتوان به آلبومهای «شب سکوت کویر» و «شهر خاموش» اشاره کرد که در نوع خودشان آثاری بدیع در زمینه ی آهنگ سازی و تنظیم موسیقایی محسوب می شدند.

به طور مثال قطعه ی شهر خاموش» در آلبومی به همین نام در اصل برای سازهای زهی کمانچه و سازهای کوبه ای نوشته شده است و به گونه ای طراحی شده است که یادآور نوعی موسیقی چند صدایی است که کاملاً در خدمت فضای مدال قرار میگیرد یا میتوان به چهار مضراب بیداد او با اجرای گروه دستان اشاره کرد که از جمله بندیهای مستحکمی برخوردار است و نیز میتوان از تصنیف «سمن بویان نام برد که نمونه ی خوبی از تلفیق شعر و موسیقی با مدگردی های زیباست.

منبع: مقاله “بررسی شیوه های نوازندگی کمانچه، از باقرخان سنت گرا تا کلهر پست مدرن” نوشته علی عظیمی نژادان، ماهنامه هنرموسیقی، شماره 163

 

 

 

ممنون از رأی دهی شما کاربر عزیز

پرسش و پاسخ 0

بحث درباره این مقاله را شما آغاز کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 5 =

آخرین مقالات